بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

زندگی قافیه باران است

عروسی خوش گذشت؟

سلام باران خوشگلم ،عروسی خوش گذشت ؟   البته ما که فقط از دور نگاه میکردیم تازه شما اولاش ترسیدی از این همه سر و صدا شاید فکر کردی دعوا شده پریدی بغل مامان   اومده بودی بالا مامان داشت خفه میشد آخه ماشالا خانمی شده   مامانی برا عروسی تیپ زده بودی ؟   عسلی من تو خوش لباس ترینی   عروسی پسر خاله بابائی بود   عمو سعید و پریسا جون     برای تو  شاید تازگی داشت ولی به من زیاد خوش نگذشت   خواننده شون خواننده حنا بندون مامان و بابات بود فکرشو بکن 7 سال پیش از اون موقع هم منو بابائی کلی فرق کردیم هم آقای خواننده باورم شد مامان شدم   هیچ چ...
1 تير 1390

کارت سیسمونی

سلام کارتای مهمونی که قولشونو دادم آماده شدن زیاد تمیز نشدن چون موقع درست کردنشون کمر درد میگرفتم   متن شونم اینجوری شد:  دختر کوچولوی ما باران خانم چیزی نمونده که قدم به این دنیا بذاره خوشحال میشیم تو اولین جشن زندگیش شرکت کنید ٩تیر١٣٩٠ ساعت ٥        عکسای مهمونی و وسایلو هم میزارم بر میگردم حتماااااااااااااااااااااااا عسلکم میدونی مامان عاشقته؟       ...
31 خرداد 1390

بابائی روزت مبارک

        از باران به بابا حسین:  بابا جونم میدونی چرا بارانتو اینقدر دوست داری؟ چون دل به دل راه داره   تازشم بابا جونم تا به حال کسی نمیتونست اینقدر دوست داشته باشه ،میپرسی چرا؟   آخه من و مامانم تو یه بدنیم من که خیلی دوست دارم مامانمم که خودت میدونی... بابائی جونم مامانی میگه تو بابای خیلی خوبی برای دخملتی بهترین بابای دنیا منم دستای کوچولومو دور گردنت میندازمو یه ماچ گنده از لپت میکنم مممممممممممممممممممممممممممماچ  بابائی برای اولین بار برای تو و من روزت مبارک خدا جونم همیشه مواظب بابای من باش   ...
25 خرداد 1390

مهمونی سیسمونی

سلاااااااااااااااااااااااااااام گلکم مامانی همش میگفت مهمونی نمیگیره یعنی چی که بیان و ببینن چی خریدی ؟ ولی بعد دید همه دوست دارن ببینن نینی چی داره خوب یه جوراییم راست میگن آدم برای وسایل کوچولو دلش غش میره تازه اشم بعدش میریم خونه بابا و مامان بزرگت ،بعدشم کسی نمیتونست بیاد اتاقت یه نذر ادا نشده آش حضرت زهرا هم برا شما داشتم که باید تا قبل از به دنیا اومدنت میدادم خلااااااااااصه تصمیم شورای تصمیم گیری بر آن شد : یه جشن کوچولو (که نمیدونم چی شد یهو ٣٢ تا مهمون داریم)برای خانمی بگیریم اولین مهمونی برای بارانم منم گفتم به جای اینکه خونه به خونه زنگ بزنم کارت درست کنم مثل مهمونی baby shower ...
24 خرداد 1390

حوصله مامان سر رفته

  سلام عزیزم   حالم خوب نیست حوصله ام سر رفته شما هی بهم میزنی که یه ذره بازی کنیم بازم دپرس شدم. تنها چیزی که خوشحالم میکنه اینه که با لباسات ور برم حتی حال ندارم پاشم یک ذره خونه رو تمیز کنم   شاید پاشم یه خورده آرایش کنم   این جوری شاید حالم سر جاش بیاد ولی نه ... ححححححححححححححححال ندارم ببخشید مامانی با یه مامان بیحال چطوری؟ راستی امروز خاله شبنم میگفت بریم پیش فال گیر یه فال گیر خوب پیدا کردم یعنی چی؟ گفتم مثلا رفتیم گفت اینجوری میشه خوب بعدش چی؟ ولی الان میگم کاش رفته بودم یه خورده میخندیدیم اقلا الان حوصلم سر نمیرفت ...
23 خرداد 1390

دکتر چه مهربونه

    سلام دخترکم  خوبی مامانم؟ تو که از دکتر نمیترسی؟ ولی من میترسم هر بار که میریم تا بگه صدای قلبت خوبه سکته میکنم دکتر چه مهربونه گفت خیلی خوبی مامانم  سرتم اومده پائیین گفت چرا طبیعی زایمان نمیکنی منم که انگار میخوان ببرنم اتاق عمل    سکتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتته :نه آقای دکتر  میترسم باباتم هم نوا شده بود  و میگفت آره عزیزم برای سلامتیت بهتره آخه این مردا چی میدونن درد زایمان چیه؟  دو تا مرد دارن به من میگن زایمان طبیعی خوبه خلاصه پیچوندمشون   دکتر گفت حتما مرداد به دنیا میای البته ایشالا دخترم به موقع بیای ها زود نیا باشه؟ خلاصش ...
21 خرداد 1390

بدن درد

  سلام سلام   با کلی خستگی   مامانت پیر شده دیروز که با هم خونه رو تمیز کردیم هنوز بدن درد دارم تازه اصلا تمیز کردنام به دلم نمیشینه ببخشید دخترم خسته ات میکنما راستی اتاقت تموم شده فقط مونده چند تا تابلو و... خورده کاری احتمالن جشن سیسمونیت 9 تیر برگذار میشه تو فقط خوب بخور و...  برای دوستات عکسای مهمونیتو میزنم فرشته کوچولوی مامان میدونی عاشقتم وقتی بدنتو تکون میدی تصورت میکنم میخوام لهت کنم مامانی قول میده بیشتر استراحت کنه تا تو خوب بزرگ شی ماعاشقتیم ...
20 خرداد 1390