نشد که نشد
سلام دخترم
شنبه همون طوری که گفتم باید میرفتیم دکتر قبلش باید جواب آزمایشو میگرفتیم
ptt خون(انعقاد خون )/عفونتِ ادراری / قند 2 ساعته
خبرِ خوب اینکه ptt خوب شده بود
ولی قند 2 ساعته ،بعدِ 2 ساعتش کمی بالا بود که دکتر گفت نباید چیزی که ضبحونه هر روزت نبود میخوردی
آخه پیراشکیه کرم دار خوردم با آب پرتقال تازه شم یه پیراشکیه کامل
خوب خیلی گشتمون بود
بعد رفتیم بیمارستانِ لاله آخه اینجا چون نزدیکه ما شنبه ها میریم اونجا و مطب نمیریم
خلاصه دیدیم جنابِ دکتر شکیبا بازم امریکان
اااااااااااااااااااااااااااااااااه دادمون در اومد بابائی گفت مگه قرار نبود تا دهم بیاد...
جانشینش دکتر انتظاری منو دید
گفت دکتر تا زایمانت میاد ،بعدشم کی گفته تا 2 مرداد زایمان میکنی بچه گناه داره باید حد اقل تا 6
مرداد واستی و گرنه ممکنه زردی بگیره
منم ناراحـــــــــــــت همه برنامه هام بهم خورد
نه اینکه بخوام باران زودتر به دنیا بیاد ،فکر میکردم اون موقع برای سزارین مناسبه
راستش میخواستم تا ماه رمضون نشده ولیمهشو بدیم ماه رمضونم که 10 مرداده
ولی هر چی خدا بخواد باران خانمم که کار خودشو میکنه از به وجود اومدنش تا الان غیر قابلِ پیش بینی بوده هر کاری دوست داره میکنه
قراره 30 تیر برم سونو چون دکتر گفت یه سونو میدم تا موقع زایمان .اون موقع بری همه چی معلوم میشه
اندر احوالاتِ خودمونم بگم که :چند روزه تو هال رو کاناپه میخوابم به حالتِ نشسته با یه زاویه 110 درجه.
باز بهتر از قبل میخوابم چون تا صبح به جای غلت زدن تلویزیون نگاه میکنم
بابائیم رو زمین پائین کاناپه میخوابه
و صبحها که من بیهوش میشم تلفنها رو میکشه من بیدار نشم
اخه زنگ خور خونه ما از 118 بیشتره
دفتر مشاوره خانوادگی دارم انگار فقط بعضیا زنگ میزنن حالِ خودمو بپرسن بقیه زنگ میزنن تا
مشکلاتشونو بگن
اگه تلفنمو مثل مشاوره خانواده ها دقیقه ای 200 تومان کنم دیگه هیچکی بهم زنگ نمیزنه
دخترم مامان عاشقته