بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

زندگی قافیه باران است

صبح،ظهر،شب

1390/7/26 8:07
نویسنده : فائقه
1,829 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت 6 صبحه و تو با چشمای بسته میگی اِ  اِ   اِ

من بغلت میکنم ،کولیکزتو بهت میدم تا دل دردت شروع نشه

بعد تو تو خواب شیر میخوری

من بودم که از شیر دادن متنفر بودم؟میگفتم شیر دادن ادمو مثل گاو میکنه

خدایا غلط کردم تا وقتی که باران باید شیر بخوره این نعمتو ازم نگیر

 

 

تو خیلی لوسی مامان ،وسطا با چشای خوابالو نگام میکنی و وقتی بهت میخندم با اینکه داری مک میزنی

از گوشه لبت میخندی،اون موقع میخوام لهت کنم

بعد بابائی بیدار میشه و دیگه تو از خواب الودگی در میای کلی میخندی

بد جنس  من  صبحونه دادم به بابات مبخندی؟

 

بابائی که خدا حافظی میکنه کمی چرت میزنی و من نگات میکنم

 

تو این چند روز از بس دل درد داشتی و گریه کردی نائی برام نمونده اونقدر رات بردم کف پامو کمرم درد میکنه

اینه که الان که باید بدوئم و به کارام برسم ترجیح میدم پیشت دراز بکشم

 

وقتی تو شکمم بودی تا 12 میخوابیدیم و شبا بیدار بودیم

الان ولی مامان برا اولین بار تو زندگیش سحر خیز شده .

تازه ساعت 9 و تو شیر دومتو میخوری

دوباره یک سری کارا مثل اروغ پوشک راه بردن بازی و چُرت

 

همین طور تا شب بشه

 

وقتی میخونم دلم به حال نویسنده و روزای تکراریش میسوزه

 

ولی برای من هر روز بودن با تو انگار جدیده

حتی مدل خندیدنات و صداهات هر روز با دیروز فرق میکنه

انگار خیلی زود نتیجه کاراتو میبینی

اینم یه جورشه

 یه طعم از زندگی

میدونی منتظر چیم حالا

بزرگ تر شی و ببرمت پارک همیشه این ارزو رو داشتم

 

فکرشو بکن

 

عاشقتم میدونی که چند تا.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان مهنا
25 مهر 90 16:39
سلام نی نی خوشملی داری
خدابهت ببخشه


amamnoon golam
عاشق باران
25 مهر 90 23:38



مامان سولدوز
5 بهمن 90 9:51
سلام فائقه جون حالت خوبه باران كوچولو خوبه
اين چند روز كه تعطيله فرصت كردم بيام پاي اينترنت تازه سولدوز اصلا نمي ذاره بشينم پاي لب تاپ وحمله ميكنه و كلي خش انداخته رو لب تابم عكسهاي مسافرتتون رو ديدم خيلي قشنگندفكر كنم كه خيلي خوش گذشته ما هم تابستون يه چند روزي رفتيم سمينار شيمي معدني كرمانشاه وچند تامقاله ارائه دادم ولي از بخت بد من از همون روز اول سولدوز مريض شد وحتي بعد برگشتن هم 20 روز ديگه هم مريض بود حالا ديگه توبه كردم برم مسافرت واسه حج عمره هم اسممون اومده ولي نمي خوام برم چون قبل حاملگي ثبت نام كرده بوديم و اسم سولدوز توي ليست نيست تازه اگه هم باشه چطوري برم سولدوز حتي توي خونه نمي ذاره من نماز بخونم چه برسه اونجا كه برنامه خوابش و همه چيش بهم مي ريزه
در مورد خواب باران خانمي نگران نباش نيني ها بعد شش ماهگي شبارو بطور كامل ميخوابند البته اگه شير خوتو ميخوره كه خيلي راحت تر خواهي شد در ضمن بعد شش ماه غذاي كمكي هم بهش خواهي داد كه چون ني ني سيرتر مي شه شبارو كامل مي خوابه
:


ممنون عزیزم که بهم سر زدی ضمنا از راهنمائیهای مفیدت هم ممنون
آراز
14 آبان 91 2:04
همه نوشته هات رو خوندم.مامان بودنم دنیایی داره واسه خودش.